درباره‌ همّت

«همّت» خود را بخشی از جنبش واقعی طبقه‌ی کارگر می‌داند که ضدسرمایه‌داری و ضدامپریالیستی است. سیاست ضدسرمایه‌دارانه و ضدامپریالیستی که «همّت» بدان قائل است، یگانه شکلِ اصیلِ سیاست کمونیستی در زمانه‌ی حاضر است: این سیاست، تنها سیاستی است که طبقه‌ی کارگر را قادر می‌سازد تا واقعاً در مقام طبقه تشکّل یابد و در مقام طبقه دست به‌عمل بزند. بدون این سیاستِ پیگیرانه‌ی ضدسرمایه‌دارانه و ضدامپریالیستی که جنبش طبقه‌ی کارگر و مردم فرودست را به‌عنوان طبقه متشکّل سازد و مبارزات این جنبش را به‌صورت راهبردی به هم پیوند بزند، جنبش طبقه‌ی کارگر چیزی بیش از جنبش یک موجودیتِ سیاسیِ غیرمتشکّل که اقدامات آن تنها اختلالاتی گهگاهی در فرآیند کلی تولید و بازتولید سرمایه‌داری است، نخواهد بود. هدف پیوند راهبردیِ مبارزات طبقه‌ی کارگر در قالب این سیاست، ایجادِ جامعه‌ای از تولیدکنندگانِ مستقیمِ آزاد و برابر است که در آن جامعه، مالکیت بر ابزار تولید، جمعی و اشتراکی است، سازمان‌دهی فرآیند کار یا تولید و فرآیند بازتولیدِ حیات اجتماعی، جمعی و اشتراکی است، و فرآیند مدیریت و مصرفِ تولیدات اجتماعی نیز جمعی و اشتراکی است؛ یعنی جامعه‌ای که در آن مالکیت بر ابزار تولید، روابط و مناسبات فرآیند تولید و فرآیند بازتولید حیات اجتماعی، و همین‌طور مناسباتِ توزیعِ تولیداتِ اجتماعی، جمعی و اشتراکی است.

سیاست ضدسرمایه‌دارانه و ضدامپریالیستی، استخوان‌بندی فرآیند طبقه‌ شدنِ طبقه‌ی کارگر در زمانه‌ی حاضر و آگاهیِ طبقاتیِ اصیل و واقعیِ طبقه‌ی کارگر است که در فرآیند مبارزه، طبقه‌ی کارگر باید بتواند با عمل خویش، به بیان دقیق‌تر با وحدت نظر و عمل، آگاهیِ تصریح‌شده در عملِ خود را به سطح این آگاهیِ واقعی و اصیل ارتقاء دهد و این آگاهی را به‌معنای صریحِ عملِ مبارزاتی خود تبدیل کند تا واقعاً در مقام طبقه عمل کند و جامعه‌ای در سطح این آگاهیِ واقعی و اصیل بسازد. ساختِ جامعه‌ی همسان با این آگاهی، پایان از خودبیگانگی بشریت در کل تاریخ جوامع طبقاتی، پایان انقیاد و اسارتِ واقعی تولیدکنندگان بی‌واسطه در تمام جوامع طبقاتی، و آغاز دوران آزادیِ اجتماعیِ نوعِ بشر خواهد بود.

تاریخ سیرِ پروسه‌ی خودپوی نیروهای کورِ مافوقِ اراده‌ی بشر نیست. «همّت» تاریخ را پروسه‌ای می‌داند که از طریق پروژه‌ها به پیش می‌رود. بسترِ موجودِ این پروسه، عملِ اجتماعیِ پیشینیان ما یا عملِ پیشینِ خود ماست که شکل ساختارها و بافت‌های اجتماعی موجود را به خود گرفته است و پروژه‌ها نیز اراده‌ها، آگاهی‌ها، اعمال جمعی و سازماندهی‌هایی هستند که نیروهای اجتماعیِ موجود در راستای عقب‌گرد یا بازتولید یا الغا و ترقّیِ این ساختارها و بافت‌های اجتماعی دنبال می‌کنند. «همّت» اعتقاد دارد که یگانه پروژه‌ی رهایی‌بخش تاریخ در شرایط جاری، پروژه‌ی ضدسرمایه‌دارانه و ضدامپریالیستی است که نیل به جامعه‌ی پیش‌گفته هدف آن و تشکّل طبقه‌ی کارگر به‌عنوان طبقه، مسیر دست‌یابی به آن است.

«همّت» معتقد است که بدون ضدسرمایه‌دارانه بودن، ضدامپریالیست بودن، و بدون ضدامپریالیست بودن، ضدسرمایه‌دارانه بودن وجود ندارد. ادعای «ضدسرمایه‌داریِ» توأم با انکار یا نادیده گرفتن امپریالیسم و تهاجم‌های امپریالیستی آن، خواسته یا ناخواسته چیزی جز قرار گرفتن در طیفِ «چپِ» جنبشِ بورژوایی-امپریالیستیِ سرنگونی‌طلب نیست. ادعایِ «ضدامپریالیستیِ» توأم با تکریمِ سرمایه‌داری یا پذیرش آن نیز چیزی جز یک ادعای یک‌سویه، جز مخالفت با یک مصداقِ تاریخیِ امپریالیسم، بدون نقد به نظام امپریالیستی همبسته با تاریخ سرمایه‌داری و پذیرش آن، و در عین حال، بازتولید نظام استثمار و ستم‌کِشی سرمایه‌داری نیست.

به‌طور مشخص، با تهاجم امپریالیستی وحشیانه‌ای که نظام سیاسی آمریکا به این جغرافیا تدارک دیده است، از حیث جنبشی، هر نیروی اجتماعی که عمل خود را با انکارِ این تهاجم امپریالیستی یا عدم مقابله‌ی صریح با این تهاجم تعریف کند، در بهترین حالت سرباز پیاده‌ی جنبش سرنگونی‌طلبی است که سیادت جهانی امپریالیسم آمریکا را پذیرفته است و دانسته یا نادانسته در مقام یک نیروی تحتِ رهبریِ کلانِ امپریالیسم آمریکا عمل می‌کند. «همّت» اعتقاد دارد که طردِ چنین نیروهایی و ضدیت با تهاجم امپریالیستی آمریکا، یک وظیفه‌ی فوری جنبش طبقه‌ی کارگر و اقشار فرودست در شرایط جاری است.

از حیث بررسی سیاست‌های دولت، «همّت» معتقد است که سیاست کلان دولت سرمایه‌داری در ایران از یک‌سو با شکل آزادگذارانه‌ی تهاجمی که این دولت در سپهر اجتماعی و اقتصادی به خود گرفته است، فشار و ستمِ زایدالوصفی به طبقه‌ی کارگر و اقشار فرودست جامعه تحمیل کرده است، و از سوی دیگر، همین شکل آزادگذارنه‌ی تهاجمی و تبعات ویرانگر طبقاتی و معیشتی آن، زمینه‌ی مادّی را برای نیروگیریِ جنبشِ امپریالیستیِ سرنگونی‌طلب از میان طیف وسیعی‌تری از جامعه‌ی ایران، مهیّاتر از پیش کرده است. دولت سرمایه‌داری در ایران در حالی اصرار به حفظ و تداومِ این شکل آزادگذارانه‌ی تهاجمی دارد که تهاجم دولت امپریالیست آمریکا، شدت و گستردگی بی‌سابقه‌ای به خود گرفته است. در چنین شرایطی، یک وظیفه‌ی فوریِ دیگرِ جنبش طبقه‌ی کارگر و اقشار فرودست جامعه این است که مطالبات و مبارزات جاریِ خود را به‌نحوی پیگیرانه به مطالبه‌ی فوریِ کنار گذاشتن این شکل آزادگذارانه‌ی تهاجمیِ دولت در سپهر سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی گره بزند.

مطالبات گفته‌شده، درخواست‌هایی از بیرون و خطاب به یک موجودیت سیاسی و اجتماعیِ بیرونی به نام طبقه‌ی کارگر نیست، «همّت» همان‌طور که در آغاز گفته شد، خود را بخشی از جنبش واقعی طبقه‌ی کارگر می‌داند و قویاً در پی این است که این مطالبات را تا نهایتِ میزانی که در توان دارد در پیشخوان جامعه طرح کند و این وظایف را تا نهایتِ جایی که می‌تواند به انجام برساند.

فهرست